ایلماهایلماه، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 6 روز سن داره

تولد اولین نی نی ما

وقایع عروسی

1390/5/3 22:04
نویسنده : علی و فاطمه
1,222 بازدید
اشتراک گذاری

سلام سلام دوستای گلم

من خیلی وقته اومدم.ولی طبق معول حوصله نداشتم بیام و آپ کنم حتی وبای خودمم مونده!!

جاتون خالی عروسی خیلی گذشت خیلی زیاد

کلی رقصیدیم،ازعصر تا شب مجلسمون بود

کلی اتفاقای جالب افتاد.اقا پلیسه اومد گیر داد به نوازنده ی طلفکمون.اخیییییییییی

بش گفتن که یه زن داشته میخونده

فکرکن چقدر ادم بایستی احمق باشه تو عروسی یه زن بخونه،همون مردشم نمیخونه چه رسد به زن.

بعد دیگه اینکه عداله جونم خیلی خوشگل شده بود و عروس و داماد بهم میومدن.

خوشبخت بشن ان شاالله...

کلی عکس گرفتیم،بادخترعموها؛دختر پسرعمو و زن داداشیم و ....

عکسای قشنگی شدن حیف که نمیشه بهتون نشون بدم والا خیلی نازن.

خلاصه که زیادی حرف نزنم دیگه جاتون واقعا خالی بود و خیلی بهمون خوش گذشت.

فقط وقت نشد دسته گل عروس وقتی پرتش میکرد رو بگیرم اخه من رفته بودم به داش نوازندمون بگم که انگ باور کن باباک جهانبخشو بزنه و بگه که این اهنگ رو عروس به داماد تقدیم کرده

این پیشنهاد من بود و دخترعموم گرچه که اهنگو نشنیده بود ولی قبول کرد

اهنگش خیلی نازه؛محشره.

ولی حیف که داشمون نداشت.بچه گفت بلوتوثش کن ولی من اهنگرو رو گوشیم نریخته بودم؛فقط تو فلش داشتم.فلشمو دادم بهش تا واسه شب امادش کنه ولی نشد که اهنگرو بذاره...

اخه اقا پلیسه اومد و گیر داد!! خفن....

فعلا از حضورتون مرخص میشم دوستان

عمه جون فاطمه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

نازنین نرگس نفس مامان
4 مرداد 90 2:54
همیشه به عروسی و خوشگذرونی
سمانه عمه مهدیار
5 مرداد 90 10:11
سلام فاطمه جونم خوشحالم که عروسی بهت خوش گذشته
سمانه عمه مهدیار
8 مرداد 90 11:56
فاطمه جان آدرس وب خودتو برام میذاری؟


اطاعت.نظراتتو چک کن!!