ایلماهایلماه، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 10 روز سن داره

تولد اولین نی نی ما

بدون عنوان

سلام سلام سلام ... بعد از مدت ها دوباره تشریف فرما شدم.... راستش خیلی بی معرفتیم که اینقدر دیر به دیر میایم... یک مدت کنکور بود و یک مدت نتایج کنکور و حالا شده دانشگاه ! احتراما اینجانب به استحضار میرساند که نی نی خوشملمون 2تا دندون در آورده و این جمعه واسش دندونی میگیرن !!! من هم که عمه ی ایلماه هستم و خیلی بی معرفت که وب جوجوم تا الآن آپ نشده بود.... از حضور دوستان گلم عذرمیخوام... شرمنده ام بخدا .... ایشالا برم بیام عکسای جوجومو واستون میذارم !!! ایلماه جونم عاشق تاب بازیه ! هروقت میشینه رو تاب واسه خودش میخونه تاااااا....تاااااااا.... فقط همینو بلده بچم تازه رقص هم که هست.بقول مامانیش میگه صدای...
17 مهر 1391

اشکهای کودکان را جدی بگیریم...

- گرسنگی شاید گرسنگی اولین احتمالی باشد که به واسطه گریه نوزادتان در نظر بگیرید. بهتر است روش پیشگیری را در این مورد یاد بگیرید. پیشگیری از گریه نوزادان به دلیل گرسنگی نیاز به دانستن زمان گرسنگی آن‌ها دارد. برای این امر هم حتما لازم نیست جیغ و فریاد راه بیندازند. شما باید علائم گرسنگی آن‌ها را دریابید. نوزادان گاهی در این شرایط است که حتی دست‌شان را می­خورند. اگر در آغوش باشند سرشان را به نشانه شیرخوردن به سمت سینه مادر می­چرخانند. بچه­ها گاهی اوقات بابت گرسنگی فقط نق می­زنند و البته بعضی وقت­ها هم ملچ و ملوچ راه می­اندازند که اینها همگی می­توانند نشانه­های گرسنگی نوزاد باشند؛ پیش از آن&z...
2 مرداد 1391

تاب تاب عباسی....

                                           تاب تاب عباسی,خدا منو نندازی         میخوام پناهم باشی تا آخر این بازی           خدای دلتنگیام ,خدای مهربونم      توحرفامو میشنوی,بدکردمو میدونم     میدونم ازتو دورم, صدای سوت وکورم من گم شدم تو راهه,خوب و بد عبورم   منو ببخش که گاهی شک ک...
31 تير 1391

بالاخره نی نی ما هم دنیا اومد ...

بالاخره نی نی ما هم دنیا اومد و الانم شده شکر خونمون و همین جور هی همه دارن تحویلش می گیرن , درسته 7 , 8 ماهی هست دنیا اومده اما ملت هنوز ندیدن :D غصه نداره که الان با هم می بینیم  راستی از اینکه دیر عکساش و می ذارم تو سایت شرمنده ام من که دانشجوی یه شهر دیگه ام فرصت نداشتم عمه جان هم که کنکور داشت دیگه نشد  خو بریم ببینیم زیاد حرف نزنم ... این روز اوله تولدشه ...  این روز دومه ...  روز سوم ... و در ادامه ... ...
26 تير 1391

نی نی مون اومد

نی نی مون بالاخره فردا دنیا میاد وااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای خدای من خیلی خوشحالم. در حد لالیگا.نمیدونم چی بپم.اما میدونم خرسند خرسندم...... میدونین چیه؟؟؟؟؟؟؟ هنوز اسم نی نی مون معلوم نیست.النا رد شد.دیگه اسم نی نی مون النا نیست شاید بذاریم ایلماه.اسم ترکی به معنی ماه قبیله.... الانم باز کافی نتم.خیلی تابلوس.اخه داداش ناصر به هوای یک دختره که اینجا بود منو تهنا گذاشت رفت.حالا تهنا شدم فکر کن....................... همه اقان.خیلی تابلوس.من مامانمو میخواااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام فعلاا برم که خیلی خیطه ای شاالله عکسای نی نی مونو واستون میارم میذارم. فعلا بابای دوستان گلم   &n...
29 آبان 1390

بدون عنوان

سلام بر همگي.چطور مطورين؟؟ شرمنده ني ني جوني كه خيلي وقته نيومدم پيشت.راستش هيچ خبري نبود خب من چه كنم؟؟ ولي امروز اومدم تا يكم بحرفيم و صدات بزنم با اسم خودت!!! اره دوستان اسم ني ني مون بالاخره معلوم شد.حدس بزنين چي؟ خب از اون اسمايي كه تو نظر سنجي بود نيست.اما خيلي خوشمل تره. النا جونم بالاخره اسم دار شد.تا اخر ابان ماه مياد اي شاالله... اي شاالله كه خوش قدم باشه.الهي فداش بشم من.تقريبا سه شب بود كه شميم جوني زنگيد و گفت كه بالاخره تصويب شد.النا خانم از الان با اسم شده و صداش ميكنيم.خب من خيلي خوشحال شدم و حسابي خوشم اومد از اين اسم. ولي فرداش باز شميم جون اس داد كه من برم معني چند تا اسمو نيگاه كنم.خب يكيش كارين بود يكيش آلن...
29 مهر 1390

بعد عروسي چي شد؟؟

به به عجب نظرات قشنگي.هميشه از اين كارا بكنين لطفا... جاي همگي خالي بود شب عروسي پسرخاله بهزاد كلي رقصيديم.وكليني خوش گذشت... زن داداش اينا كه نتونستن بيان ولي من جاش رقصيدم. شب عروسي من واسه خاطر موهام چون هم كوتاه بود و هم فرفري،كلاه گيس گذاشته بودم؛همه درعجب بودن كه چيكار كردي موهات صاف شده؟ منم به روي خودم نياوردم.خداييش موي صاف بهم بيشتر مياد تا فرفري ولي اونم قشنگه! دوست دارم.من كه هميشه  دعا ميكنم موهاي ني ني جوني فر نشه.اما شميم جونيم ميگه نه من فرفری دوست دارم،بايد موهاش به تو بره كه عمه اش ميشي. خب گناه داره طفلي.... به هرحال جاي همگي خالي بود و خيلي خوش گذشت. فرداي عروسي ما رفتيم تهران؛يه عروسي ديگه.اونجا...
25 شهريور 1390

عروسي

سلام سلام سلام اول ازهمه به ني ني جونيم سلام بدم،بعدش به همه كسايي كه دارن ميخونن... اين جمعه عروسيه پسرخالمه؛بهزاد. همگي در تكاپو و بدوبدو هستن!!! ديروز هم وسيله هاي عروس رو واسش برديم؛ولي با عرض پوزش نميدونم اسم مجلسش چيه.هركي ميدونه بگه... بگردم سليقه رو؛وسيله هاش خيلي ناز بود.اي شالله بسلامتي تازه همشونو من تزيين كردم،پس چي فكر كردين!!! منم كه باسليقه... خلاصه بگم كه جمعه قراره بتركونيم؛ فقط مثل اينكه زن داداشيم نمياد.اخه هم فرداش امتحان داره و هم با اين جاده خفن شهرمون عمرا بتونه بياد. يعني جاده اينقد پيچ پيچيه كه حد نداره؛ني ني مون فقط ميچرخه.سرگيجه ميگيره والا.. حالا معلوم نيس؛شايد بيان،شايدم نيان. اي شاالله كه ميا...
15 شهريور 1390