ایلماهایلماه، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 11 روز سن داره

تولد اولین نی نی ما

نی نی مون اومد

نی نی مون بالاخره فردا دنیا میاد وااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای خدای من خیلی خوشحالم. در حد لالیگا.نمیدونم چی بپم.اما میدونم خرسند خرسندم...... میدونین چیه؟؟؟؟؟؟؟ هنوز اسم نی نی مون معلوم نیست.النا رد شد.دیگه اسم نی نی مون النا نیست شاید بذاریم ایلماه.اسم ترکی به معنی ماه قبیله.... الانم باز کافی نتم.خیلی تابلوس.اخه داداش ناصر به هوای یک دختره که اینجا بود منو تهنا گذاشت رفت.حالا تهنا شدم فکر کن....................... همه اقان.خیلی تابلوس.من مامانمو میخواااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام فعلاا برم که خیلی خیطه ای شاالله عکسای نی نی مونو واستون میارم میذارم. فعلا بابای دوستان گلم   &n...
29 آبان 1390

بدون عنوان

سلام بر همگي.چطور مطورين؟؟ شرمنده ني ني جوني كه خيلي وقته نيومدم پيشت.راستش هيچ خبري نبود خب من چه كنم؟؟ ولي امروز اومدم تا يكم بحرفيم و صدات بزنم با اسم خودت!!! اره دوستان اسم ني ني مون بالاخره معلوم شد.حدس بزنين چي؟ خب از اون اسمايي كه تو نظر سنجي بود نيست.اما خيلي خوشمل تره. النا جونم بالاخره اسم دار شد.تا اخر ابان ماه مياد اي شاالله... اي شاالله كه خوش قدم باشه.الهي فداش بشم من.تقريبا سه شب بود كه شميم جوني زنگيد و گفت كه بالاخره تصويب شد.النا خانم از الان با اسم شده و صداش ميكنيم.خب من خيلي خوشحال شدم و حسابي خوشم اومد از اين اسم. ولي فرداش باز شميم جون اس داد كه من برم معني چند تا اسمو نيگاه كنم.خب يكيش كارين بود يكيش آلن...
29 مهر 1390

بعد عروسي چي شد؟؟

به به عجب نظرات قشنگي.هميشه از اين كارا بكنين لطفا... جاي همگي خالي بود شب عروسي پسرخاله بهزاد كلي رقصيديم.وكليني خوش گذشت... زن داداش اينا كه نتونستن بيان ولي من جاش رقصيدم. شب عروسي من واسه خاطر موهام چون هم كوتاه بود و هم فرفري،كلاه گيس گذاشته بودم؛همه درعجب بودن كه چيكار كردي موهات صاف شده؟ منم به روي خودم نياوردم.خداييش موي صاف بهم بيشتر مياد تا فرفري ولي اونم قشنگه! دوست دارم.من كه هميشه  دعا ميكنم موهاي ني ني جوني فر نشه.اما شميم جونيم ميگه نه من فرفری دوست دارم،بايد موهاش به تو بره كه عمه اش ميشي. خب گناه داره طفلي.... به هرحال جاي همگي خالي بود و خيلي خوش گذشت. فرداي عروسي ما رفتيم تهران؛يه عروسي ديگه.اونجا...
25 شهريور 1390

عروسي

سلام سلام سلام اول ازهمه به ني ني جونيم سلام بدم،بعدش به همه كسايي كه دارن ميخونن... اين جمعه عروسيه پسرخالمه؛بهزاد. همگي در تكاپو و بدوبدو هستن!!! ديروز هم وسيله هاي عروس رو واسش برديم؛ولي با عرض پوزش نميدونم اسم مجلسش چيه.هركي ميدونه بگه... بگردم سليقه رو؛وسيله هاش خيلي ناز بود.اي شالله بسلامتي تازه همشونو من تزيين كردم،پس چي فكر كردين!!! منم كه باسليقه... خلاصه بگم كه جمعه قراره بتركونيم؛ فقط مثل اينكه زن داداشيم نمياد.اخه هم فرداش امتحان داره و هم با اين جاده خفن شهرمون عمرا بتونه بياد. يعني جاده اينقد پيچ پيچيه كه حد نداره؛ني ني مون فقط ميچرخه.سرگيجه ميگيره والا.. حالا معلوم نيس؛شايد بيان،شايدم نيان. اي شاالله كه ميا...
15 شهريور 1390

عيدتان مبارك...

       و باز هم يك رمضان ديگر به اتمام رسيد.چقدر زود گذشت... عيد قشنگيه و همه مون خوشحاليم.يك ماه قشنگ ديگه تموم شد؛هركسي كه روزه گرفته خب قبول باشه اي شاالله...هركسي هم كه مثل من نصف و نيمه گرفته بازم قبول باشه ..اي شالله سال بعد قسمت بشه تمامشو بگيريم. فوت بابا بزرگ زن داداشيم باعث شده تا زن داداشي عروسي نتونه بياد.عروسي پسرخاله بهزاده ديگه...دقيقا هفته اينده..جمعه...18 شهريور اي شاالله خوشبخت بشن هركي كه تازه ميره خونه خودش. اي شاالله همه جوونا عاقبت بخير بشن..بگين اي شاالله.. عيدتان مبارك دوستان... ...
9 شهريور 1390

ماماني دانشگاه قبول شده

سلام عمه جونی !! الهی فدات بشم من پس کی میای؟؟ من که دق کردم بخدا امروز دلم برات خیلی تنگ شده گفتم بیام و باهات یکم حرف بزنم. راستی یه خبر خوب مامانیت مرحله اول دانشگاه قبول شده؛یعنی مجاز شده. ولی یادم رفت رتبشو بپرسم.مامانیت رشتش انسانیه و با اینکه اصلا هیچی نخونده بود مجاز شده. بابا ایول دم زن داداشیم گرم. من دلم خیلی برات تنگ شده؛دوس دارم زودی بیای.هروقت این نی نی کوچولو ها رو بابا مامان باباهاشون میبینم دلم میخواد بگیرمشون محکم بغلشون کنم و ببوسمشون !! اخ که چقدر انتظار سخت و دردناکه؛ولی خب دیگه می ارزه . حالا انتظار بدنیا اومدنت بماند؛بعدش که بزرگ شی و صحبت کنی  و راه بری و بگی بابا و مامان. بگی عمه فاطمه اوه کلی ...
1 شهريور 1390

گفتگوی عمه فاطمه

سلام عمه جونی.چطوری جوجوی من؟؟ ان شاالله که همیشه خوب باشی.ببین کوچولو نبینم اون تو مامانیتو اذیت کنیااا من رو مامانیت حساسم؛گفته باشم!!! راستش گلم امروز اومدم کلی حرف بزنم؛یه پست جدید و متفاوت با پستهای خشک قبلی. شاد وبزن وبکوب   جوجوی من دیشب با مامان بزرگ و بابا بزرگیت پارک بودیم؛میدونی داشتیم راجع به چی محرفیدیم؟ اینکه وقتی تو بزرگ شدی؛دقیقا وقتی تونستی حرف بزنی مامان و بابا بزرگ رو چی صدا کنی!! کلی بحث کردیم و نظر دادیم.مامان که میگه مامانی ولی بابا هنوز به نتیجه نرسیده!! فکر کن وقتی بزرگ شی و بتونی حرف بزنی؛وقتی بپری بالا پایین و همش ورجه وورجه کنی چی میشه زودی بیا دیگه؛قول میدم وقتی سروصدا کردی باهات دعوا نکن...
26 مرداد 1390

در جستجوی یک وبم

سلام بر همگی راستش دوستان گلم،امروز بعد کلی مدت اومدم تا یه پست تازه داشته باشم و بترکونم. وقتی اومدم دیدم کلی نظر تایید نشده دارم؛راستش من دنبال معنی اسم سلنا میگشتم و یک مامان محترم به اسم مامان شیطون واسم نظر گذاشتن که اسم دخترشون سلنا ست!! ولی ادرس وبشونو نذاشتن؛یا گذاشتن و نی نی بلاگ هنگیده لطفا از دوستان خواهشمندم اگه کسی ادرس وب این مامانی شیطونو میدونه بهم بگه یا اگه خودتون اومدین به وبم لطفا دوباره بگید چون واقعا واسم مهمه. راستی معلومه خیلی شیطونین که یادتون رفته ادرس وبو بذارین!!! 
24 مرداد 1390

نظر سنجی

درود بر شما وبلاگ نویسان. جدیدا چون از  نی نی خوشملمون  خبر خاصی نیست ما هم دیر به دیر میایم پیشتون!! راستش از روزی که اسم سلنا رو به زن داداشیم پیشنهاد دادم,خیلی خوشحالم!! اینقدر ذوق زده شدم که حد نداره!! نمیدونم رچا تا الان که این همه اسم قشنگ شنیده بودیم و جزو گزینه هامو بود اینقدر جوگیر نشده بودم. حالا چند تا اسم میگم شمام نظرتونو بگین لطفا. نظرتونو بگین لطفا؛کدوم گزینه رو انتخاب میکنین؟ 1_هستی 2_سوگند 3_تبسم 4_شمیسا 5_الما 6_سلنا این جزو اسامی هستش که تا الان مورد پسند بوده. خوشحال میشم نظر شما رو هم بدونم. 
13 مرداد 1390